مهرآیین

ادبی و فرهنگـــی

مهرآیین

ادبی و فرهنگـــی

بلخ بامی

بلــخ بامی – میهن آزادگــــــــان 

مهـد فرهنگ و شکــوه آریـــــان 

خاستــگاه بوعلــی و مولـــــوی 

"مشرق صـد آفتاب معنـــــــوی" 

رابعـه – اینجا سخن آغاز کـــــرد 

فاطمه تا آسمان پرواز کــــــــرد 

ناصـــر خسـرو ز اشعــــــار دری 

پرتو افشــــاند ز مهر خـــــــاوری 

بادقیقی و شهید و بوشـــــــــکور 

بلخ سرشار است از شعروشعور 

باز اینجا "نور" بر پا خـاســـــــــته 

بلخ را چون کهکشان آراســـــــته 

زنده بادا بلخ و نسل آریـــــــــــان 

زادگاه "نور" و مرز نوریــــــــــان  

                              مهرآیین       

 

لشکر سبز

ای بهشت آرزو، ای باغ رویا، میهنم

ای هوای تازۀ صبح تمنا، میهنم

روح فروردین و عطر دلکش اردیبهشت

آیۀ فتح بهار و ختم سرما، میهنم

ای بدخشان لبانت، خاستگاه لعل جان

وی "بهارستان" رویت، روح گلها، میهنم

ای زرافشان تنت آیینه زار آفتاب

گشته پامیر قدت را چرخ شیدا، میهنم

ای به سبزستان زیتون تو سوگند خدا

وی ز "نورستان" حسنت دیده بینا، میهنم

مأمن "تاجیک" ایمانی چو غور باستان

پاسگاه تاج عرفانی چو "بابا" میهنم

پنجشیر پایداری، آرش آزاده گی

وز شمال شهامت، عشق پایا، میهنم

بلخ داغان تنم را تو روان ایزدی

"نوبهار" خسته جان را اوستا، میهنم

ای بر البرز سرم سیمرغ گردون آشیان

وی به "طور" سینۀ من، نورسینا، میهنم

میکند هر صبح برق جلوه ات از "باختر"

در خراسان دل من، حشر برپا، میهنم

سوختم در دوزخ تردید و تنهایی و یأس

با حضورت بخش مینو را تو معنا، میهنم

جلوه گاه مهر نبود "خانۀ تزویر" شیخ

در خرابات دل ما گیر ماوا، میهنم

کابل رودابۀ ما را بگو، رستم چه شد؟

کاین چنین چشمش شده خونابه پالا، میهنم

هیرمند دیدۀ ما را چرا آبی نماند

تا شود همپای توفان هریوا، میهنم

بامیان و غزنۀ فرهنگ من شد از چه رو

بند بر پا چون سمرقند و بخارا، میهنم؟

کو "سپنتامینو" یی همچون جمال پاک رای

تا ز اهریمن رهاند "گندهارا"، میهنم

این بهاران باز "نوروز" و "گل سرخی" نداشت

نی چراغی بر چکاد سبز "وارا" میهنم

مریم امید را آبستن خورشید کن

ای ترا در سینه انفاس مسیحا، میهنم

گریه و افغان نباشد شیوۀ "آزاده گان"

سازکن حماسه های آریانا، میهنم

بازگو، کی لشکر سبز "فروهر" میرسد

با درفش کاوه و فرَ "اهورا" میهنم؟

گاه پیوند دل و دست است، میباید نشاند

گوهر فتحی دگر برتاج فردا، میهنم 

 

 

فیاض مهرآیین

شاعر افغانستان

فشردۀ زنده‏گینامۀ مهرآیین

 الحاج عبدالفیاض مهرآیین برمکیان فرزند ملامحمد سلیم نویسنده، پژوهشگر، مترجم، روزنامه نگار وشاعر به تاریخ دهم اکتوبر 1959 در دهکدۀ عبدالملک برمکی در ولسوالی (شهرستان) خرم و سارباغ ولایت سمنگان در یک خانوادۀ متدین و اهل علم دیده به جهان گشوده است. پدرش ملامحمد سلیم و پدر کلانش ملاسعید اداره و تدریس مدرسه، امامت جماعت، رهبری قوم و منطقۀ شان را به صورت دوامدار از نسلهای پیشین شان به ارث گرفته و بیشترین با سوادان روستاهای خرم تا سه چهاردهه پیش آموزش خویش را از آنان فرا گرفته بودند شجرۀ خانوادۀ برمکیان به تبار مشهور تاجیک آل برمک می رسد که سده های متوالی بانی و متولی مزداکدۀ نو بهار بلخ بودند آنان بعد از تشرف به دین مبین اسلام در دربارهای خلافت دمشق و بغداد سمت وزارت اعظم را داشته در ایجاد بیت الحکمه ها، دانشگاهها، آبادانی شهرها، ترویج و توسعۀ دانش، تشکل و رشد تمدن و ثقافت اسلامی نقش بزرگ و بنیادی ایفا نموده، در جودوسخا و ادب پروری معروف بوده و طی سده های طولانی به آنان مثل زده شده است. چنانکه حضرت شاه نعمت الله ولی، عارف و شاعر مشهور قرن هشتم هجری میگوید:  

برای خواندن ادامه این مطلب کلیلک کنید!

ادامه مطلب ...